معنی میدن مج - جستجوی لغت در جدول جو
میدن مج
ناظم میدان، میاندار، داور صحنه
ادامه...
ناظم میدان، میاندار، داور صحنه
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میان مج
کسی که در میانه ی میدان کشتی قدم می زند، داور، میان دار
ادامه...
کسی که در میانه ی میدان کشتی قدم می زند، داور، میان دار
فرهنگ گویش مازندرانی
میون مج
کسی که در میانه ی میدان قدم می زند در اینجا مراد میان دار
ادامه...
کسی که در میانه ی میدان قدم می زند در اینجا مراد میان دار
فرهنگ گویش مازندرانی
میون مرج
کوک میانی در سازهای زهی زخمه ای، دانه های متوسط باروت را
ادامه...
کوک میانی در سازهای زهی زخمه ای، دانه های متوسط باروت را
فرهنگ گویش مازندرانی